به گزارش شهرآرانیوز؛ تالاب انزلی، یکی از گنجینههای بینظیر طبیعت ایران، امروز به یک قدمی فاجعه رسیده است. کاهش عمق آب، ورود فاضلابهای خام، انباشت رسوبات و تکثیر بیرویه گیاهان مهاجم تنها بخشی از مشکلاتی است که این تالاب را تهدید میکنند. این بحران اما، فقط یک مسئله محیطزیستی نیست؛ بلکه تأثیری عمیق بر زندگی مردم، اقتصاد و حتی آینده گردشگری ایران دارد.
تالاب انزلی، با عمقی که از ۱۰متر در برخی سطوح به ۲۰سانتیمتر رسیده، دیگر آن پهنه آبی قابل اتکایی در شمال کشور نیست که پرندگان مهاجر به آن پناه ببرند. ورود فاضلابهای صنعتی و خانگی، کیفیت آب تالاب را بهشدت کاهش داده و حیات گونههای مختلف جانوری و گیاهی را به خطر انداخته است.
این تالاب که خانهای امن برای گونههای زیستی و بخش مهمی از چرخه طبیعی و اقلیمی کشور به شمار میرود، قرنهاست که وظیفه تنظیم اکوسیستم آبی منطقه را بر دوش کشیده و همواره نقشی کلیدی در پایداری محیط زیست شمال ایران داشته است. با این همه، با کاهش عمق تالاب، زیستبوم منطقه به خطر افتاده است و نزدیک است که بحرانی شبیه به ماجرای دریاچه ارومیه بهوقوع بپیوندد.
خشک شدن تدریجی تالاب انزلی، علاوه بر مصیبتی که برای محیط زیست به همراه دارد، آینده صنعت گردشگری این منطقه از شمال ایران را نیز تهدید میکند. این تالاب که یکی از جذابترین مقاصد گردشگری طبیعی کشور بود، تقریبا در تمام طول سال، میزبانی از هزاران گردشگر داخلی و خارجی را به خوددیده و محلی برای تفاخر ما ایرانیان به زیستگاه جذاب و رنگارنگمان به شمار میرود. با این روند اما، بهزودی با کاهش سطح آب، از بین رفتن مناظر طبیعی و نابودی تنوع زیستی، انزلی دیگر جذابیتی برای گردشگران نخواهد داشت و تاریخ محیط زیست از ما به منزله ملتی یاد خواهد کرد که جواهراتشان را با دست خود به چاه میریزند.
خشک شدن تالابها و دریاچهها که در کشور ما به یک امر عادی تبدیل شده، پیامدهایی بسیار گستردهتر از آنچه تصور کنید، به دنبال دارد؛ نتایج هولناکی که میتوانند بهشت چهارفصلمان را در بلندمدت به یک جهنم تمام عیار مبدل سازند. با خشک شدن تالاب انزلی، تغییرات اقلیمی در منطقه وارد فاز جدیدی خواهد شد و چرخه آب و هوا از روند طبیعی خارج میشود.
افزایش ریزگردها و کاهش رطوبت منطقه، تهدیدی برای سلامتی میلیونها نفر از مردم خواهد بود؛ ضمن اینکه از بین رفتن فرصتهای معیشتی وابسته به تالاب، فشار اقتصادی بیشتری را به مردم تحمیل میکند. طبیعت بیرحمتر از آن است که با پروپاگاندا بتوان فجایعش را به تأخیر انداخت. انتخاب طبیعی ایجاب میکند که اگر با بیتدبیری شماری از مسئولان و سیاستهای اقلیمی غلط، ایرانی که از مادر طبیعت تحویل گرفتیم را به لبه پرتگاه ببریم، شاید محکوم به زیستن در یک ویرانه باشیم.
مدیریت ناکارآمد و نگاه مدیریتی کوتاهمدت برخی مسئولانی که صرفا جلو پایشان را میبینند، در حوزه محیط زیست فاجعه آفریده. تراژدی دریاچه ارومیه چیزی است که احتمالا در تاریخ به عنوان یک ناکارآمدی ابدی درج خواهد شد و ننگ آن هرگز از پیشانی کسانی که این جاذبه طبیعی را به ویرانی کشاندند، پاک نمیشود. خشک شدن ارومیه که زمانی بزرگترین دریاچه داخلی ایران بود، زندگی بخش بزرگی از مردم غرب و شمال غرب کشور را تحتتأثیر قرار داد و با روند رو به افول آن احتمالا شاهد فاجعهای انسانی در نیمه غربی ایران خواهیم بود.
حالا مدتهاست که مدیران محیط زیستی کاسه چهکنم به دست گرفتهاند و نمیدانند که چطور باید مصائب خشک شدن دریاچه ارومیه را علاج کنند؛ در حالی که اگر نگاه کلانتری بر این مجموعه حاکم بود، نتیجه به شکل دیگری رقم میخورد. اقدامات نمایشی و دیرهنگام مسئولان نهتنها ارومیه را نجات نداد، بلکه عملا به تشدید بحران انجامید و بدبختانه امروز همان تفکر ناکارآمد، در حال تکرار اشتباهات مشابه برای تالاب انزلی است.
علاوه بر تبعات تصمیمهای اشتباهی که در مناطق پر آب کشور منجر به خشکی منابع آبی و تالابها و دریاچهها شده، دهههای گذشته صدور مجوزهای غیرکارشناسی برای پروژههای صنعتی در استانهای کمآبی همچون یزد و خراسان رضوی، از جمله احداث صنایعی همچون فولاد که به شدت نیازمند آب هستند، تنها یک نمونه از مصادیقی است که نشان میدهد برخی مسئولان هیچ درکی از اهمیت محیط زیست ندارند. فعالان برجسته حوزه محیط زیست، بر این باورند که سوءمدیریت در این حوزه محصول تفکر اشتباه توسعهای است که محیط زیست را نادیده میگیرد.
در حالی که مهترین ویژگی توسعه پایدار در جهان امروز تأکید ویژه بر حفظ منابع طبیعی است؛ و اما... نقش رانت و فساد در صدور مجوزهای غیرکارشناسی را نباید فراموش کرد. نبود هماهنگی بین دستگاههای مختلف و نبود شفافیت در سیاستگذاریها، بحرانهای زیستمحیطی را عمیقتر کرده است و صدور مجوز برای پروژههای عمرانی در حریم تالاب انزلی، یکی از نمونههای بارز این ناکارآمدی است که با شعار توسعه، به تخریب محیط زیست منجر شده است.
در دنیای امروز، مفهوم توسعه با حفظ محیط زیست عجین شده و هیچ مدل توسعهای در جهان وجود ندارد که اینطور کمر به نابودی سرمایههای طبیعی ببندد. هیچ کشوری بدون توجه به منابع طبیعی و زیستبوم خود نمیتواند به توسعهای پایدار دست یابد؛ اما در ایران، منفعتطلبی کوتاهمدت و نبود تخصص، محیط زیست را قربانی توسعه ناپایدار و موقت کرده است. این در حالی است که زندگی بدون محیط زیست سالم، نهتنها توسعه را مختل میکند، بلکه حیات بشری را نیز به خطر میاندازد. تالاب انزلی، با همه بحرانها، هنوز هم میتواند نجات یابد، به شرطی که مسئولان از خواب غفلت بیدار شوند.